حرم انگار، دم مغرب، قرارت بود
چه پاییزی! که توو شیراز بهارت بود
یه حسی توو دلم میگه دم آخر
امامرضا کنارت بود
رو سنگفرش خونی
ضریح گریه میکرد
این آخرین نگاهه
تو زود برمیگردی
ایران شبیه آرتین
همیشه چش به راهه
حالا چشاتو بستی
روی لباته لبخند
خونت همیشه تازه است
ای داغ آبرومند!